اوایل زندگی
وی متولد 1913 در لهستان بود.
در آن زمان بیشتر یهودیان آن مناطق، پیرو افکار ولادیمیر ژابوتینسکی بودند، خانواده بگین هم همچون ژابوتینسکی از طرفداران جنبش مسلحانه صهیونیسم برای ایجاد کشور اسرائیل بودند.
مناخیم بلافاصله به سازمان بتار پیوست. یک سال بعد، مناخیم هفده ساله فرمانده بتار در شهر خودشان ـ برست لیتوفسک ـ شد. همزمان بگین در دانشگاه ورشو درس حقوق خواند.
او در کنگره اعضای بتار در سال ۱۹۳۸ سوگند گروه را اینچنین قرار داد: «من اسلحه به دست میگیرم تا هم از قومم دفاع کنم و هم وطنم را به پیروزی برسانم».
خیلی زود، او در جنبش ژابوتینسکی رشد کرد و در سال ۱۹۳۹ معاون عملیاتی بتار شد. جنگ جهانی دوم که شروع شد، آلمانیها به ورشو حمله کردند. بگین مجبور شد از ورشو فرار کند. در این زمان بود که او به ارتش آندرس که در شوروی از لهستانی تبارها تشکیل شده بود، پیوست. سال ۱۹۴۲ نخستوزیر آینده اسرائیل از راه ایران به فلسطین رفت. او پس از ورود به فلسطین با گروه ایرگون ارتباط برقرار کرد.
ایرگونیها هم از تندروهای یهودی بودند که در فلسطین وقت کارهای مسلحانه میکردند. دو ماه بعد بگین، فرمانده ایرگون شد.
مناخیم بگین کارهای دیگری هم میکرد؛ خواب هم میدید! «دیشب داوود پیغمبر را دیدم و به من گفت در ساختن عظمت اسراییل تردید مکن. نام من آرام نمیگیرد؛ مگر آنگاه که دلهای شما آرام گیرد.» این خواب را ادعا میکرد دیده تا بتواند رفقایش را راضی کند که بروند هتلی را منفجر کنند؛ هتلی که نام داوود پیامبر(ع) بر آن بود. احتیاج به توضیح ندارد که از کارهایش اصلا ناراحت نبود؛ در این حد که به کشتار دیر یاسین افتخار میکرد و درباره آن گفت: «این عملیات نتایج بزرگ و غیرقابلپیشبینیای داشت، زیرا عربها پس از حوادث دیر یاسین به شدت وحشت زده شده و پا به فرار گذاشتند و از ۸۰۰ هزار عرب که در اسراییل کنونی [منظور فلسطین اشغالی در سال ۱۹۴۸ میلادی است] زندگی میکردند، تنها ۱۶۵ هزار نفر باقی ماند».
کشتار دیر یاسین فقط یکی از عملیاتهای تروریستی و جنونآمیز صهیونیستها بود؛ گروههای مسلح دیگری هم بودند. علاوه بر ایرگون و فهرستی بلندبالا از جنایات برای پاکسازی مناطق فلسطینی، گناهانی در کارنامه دارند که شستنی و پاکشدنی و رفتنی و فراموشکردنی نیست. صهیونیستها در دهه ۴۰ میلادی تا زمان تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ با حمایت سیاسی، نظامی و اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای غربی مجموعهای از اقدامات تروریستی را در سرزمینهای فلسطینی انجام دادند که کشتار اهالی روستاهای بلدالشیخ، العباسیه، الخصاص، سعسع، الحسینیه، قالونیا، ناصرالدین، طنطوره، عینالزیتون، الدوایمه و الحوله نیز بخشی از آنهاست. پس از تشکیل رژیم صهیونیستی هم که دیگر دستشان باز شد و هر کاری خواستند، راحتتر انجام دادند. البته همیشه زیر فشار افکار عمومی بودند که چرا صاحبان زمینها را کشتهاند و مردم را راندهاند و آواره کردهاند.
دوران فعالیت سیاسی
تأسیس اسرائیل در ۱۹۴۸ فعالیتهای سیاسی و نظامی بگین را محدود کرد. او حزب هیروت (آزادی) را تأسیس کرد؛ ولی طرفدار زیادی نداشت، تا آن که در جریان جنگ ۱۹۷۳، با ائتلاف با آریل شارون، لیکود را تأسیس کرد. محبوبیت شارون، بخت لیکود در انتخابات شد. ۲۱ ژوئن ۱۹۷۷ بگین نخستوزیر اسرائیل شد.
وی در ۲۷ اکتبر ۱۹۷۸ با دیدار انورسادات رئیسجمهور مصر در اورشلیم، قرارداد صلحی را مبنی بر خروج کامل نیروهای اسرائیلی از صحرای سینا و نیز تشکیل حکومت خودگردان برای فلسطینها در اسرائیل را امضا کرد که بعدها به قرارداد کمپ دیوید مشهور گشت.
این صلح برای اشغالگران از نظر سیاسی و برای نمایشهای بینالمللی یا همان شعبدههای صهیونیسم از نان شب هم واجبتر بود آن روزها.
برای این صلح به مناخیم بگین ( که یک آدمکش حرفه ای و یک جانی غیر قابل کنترل بود ) ، جایزه صلح نوبل اهدا شد.
تاریخ وقوع: 18 اسفند 1370