غسان کنفانی نویسنده و روزنامه‌نگار فلسطینی و از اعضای رهبری جبهه مردمی برای آزادی فلسطین بود.

غسان كنفاني به سال 1936 ميلادي در «عكا»ي فلسطين‌ زاده شد، به مدرسه رفت و در 12 سالگي همراه خانواده‌اش و بسياري ديگر از زادگاه‌شان به اجبار رانده شد. غسان در سوريه به تحصيلات خويش ادامه داد و در دانشكده ادبيات آن سامان فارغ‌التحصيل شد. پس از آن به كويت سفر كرد و در آنجا به كار فرهنگ و قصه پرداخت. نخستين داستانش برنده اول جايزه ادبيات كشورهاي عرب شد.

غسان از خانواده‌ای کردتبار در عکا به دنیا آمد و در هشتم جولای 1972 در بیروت ترور شد. از پیکر پاره‌پاره‌ی غسان، تنها چهره‌ی خندان او سالم ماند. آنی، همسر دانمارکی او، می‌گوید انگشتان این نویسنده چیره‌دست را روی درخت‌های محل انفجار پیدا کردیم. همراه غسان، خواهرزاده او، لمیس حسین نجم، نیز به قتل رسید. لمیس مخاطب بسیاری از داستان‌های کوتاه و کودکانه‌ی کنفانی بود.

کنفانی هنوز هم کامل‌ترین نویسنده‌ی مقاومت فلسطینی‌ست؛ قلم غسان کنفانی برای مخاطب ایرانی یادآور نوشته‌های صمد بهرنگی‌ست. صمد و غسان هر دو راوی رنج توده‌های فرودست و روایت‌گر مبارزه برای عدالت، آزادی و کرامت انسانی بودند. عجیب‌تر آنکه حتی محتوای برخی از داستان‌های این دو نیز شبیه هم است، گویی یک‌نفر هر دو قلم زده. ماجرای معلم و کودک واکسی در کعک علی الرصیف غسان، همان قصه‌ی آموزگار و تاری‌وردی در پسرک لبوفروش صمد است. سبک ساده و واقع‌گرایانه کنفانی و بهرنگی در کنار توجه به مضامین انسانی و آموزه‌های انقلابی، از هر دو نویسندگانی الهام‌بخش ساخته است.

اما غسان به جز نویسندگی، یک مبارز تمام‌عیار و کابوس رژیم صهیونیستی بود. کنفانی را نباید تنها در عاشقانه‌های او و غاده السمان خلاصه کرد؛ او سخنگوی یکی از پیشروترین گروه‌های مبارز مسلح فلسطینی بود. قاطعیت کنفانی در کنفرانس‌های خبری و پاسخ‌های ماندگارش به خبرنگاران غربی در کنار دفاع هوشمندانه از حق مبارزه مسلحانه تا آزادی کامل فلسطین و گفتمان سیاسی خاص او، چهره‌ای ممتاز از نویسنده‌ای عاشق ساخته است. دریغ آن‌که بسیاری به دنبال تغافل از این وجه درخشان کنفانی هستند.

کنفانی به انقلابی جهانی باورمند بود؛ او مساله‌ی فلسطین را جزوی از مسیر مبارزه جهان‌وطن با ظلم و بی‌عدالتی می‌انگاشت و همین تبیین هوشمندانه از مساله فلسطین، بستر ایجاد همبستگی جهانی حول فلسطین را فراهم می‌آورد. غسان بر این نکته تکیه داشت که فلسطین تنها مساله‌ی فلسطینی‌ها نیست، بلکه مساله‌ای برای هر انقلابی در هرکجای دنیا و مساله‌ی توده‌های تحت ستم عصر ماست. هنوز هم تقریر غسان کنفانی از مساله فلسطین، تصویری روشن و قابل اتکا در مسیر مبارزه تمام‌عیار تا آزادی کامل فلسطین، از نهر تا بحر، است.

غسان در آثار خویش تصویری انسانی از مساله اشغال ارائه داده؛ او که خود زاده‌ی سال انقلاب بزرگ فلسطینی بود، در نهمین سال زندگی خویش نکبت را به چشم دید و تا پایان عمر، همیشه در تلاش برای ارائه تصویری واقعی از لحظه جدایی از وطن بود. همان‌قدر که روایت غسان از مساله نکبت انسانی‌ست، تصویر او از رویای بازگشت نیز بر مدار انسان است. غسان در تک تک نوشته‌های خویش، این دو بعد مهم از مساله فلسطین را مرور کرده است. از سرزمین پرتقال‌های غمگین تا مردان تفتیده در آفتاب و ماجرای شاخه گل سرخی که به نیشابور می‌برد.

رنج اصیل فلسطینی در تار و پود آثار کنفانی تنیده شده است. حسرتی دیرپا و تمنایی دردآور برای ایستادگی و مقاومت را می‌توان از سطر سطر نوشته‌های او حس کرد. شاید همین ابیات خیام، که معشوقه‌ی تفنگ به دست غسان در حیفا به او آموخت، شرح حسرت‌های تلخ این فلسطینی آواره باشد:

تاریخ وقوع: 17 تیر 1351

برچسب ها: مرور_تاریخ
ارسال دیدگاه
توجه: HTML نمایش داده نمیشود!