کتاب رژیم صهیونیستی و اروپا؛ همسایگانی ناآرام نوشتهی شارون پاردو و جوئل پیترز، ابتدا سابقه روابط پرچالش اتحادیه اروپا را با رژیم صهیونیستی از دهه 1950 به بعد مورد بررسی قرار میدهد و سپس اختلاف دیدگاههای اروپایی با رژیم صهیونیستی را بر سر مسائلی مانند دولت فلسطین و ... تشریح میکند.
دگرگونیهای دهه اخیر منطقه خاورمیانه و از آن میان رویدادهای جهان عرب و کشمکش میان دولتهای عربی و نیروهای اجتماعی آن باعث شده است تا مسئله محوری خاورمیانه یعنی فلسطین تا اندازهای در حاشیه بحثهای منطقهای قرار گیرد. با این همه زودگذر بودن رویدادها و دگرگونیهای اخیر و دیرپایی بحران فلسطین باعث میشود که این موضوع به عنوان کانون محوری مسائل خاورمیانهای جایگاه خود را همچنان حفظ کند. با وجود این، تأثیر همین رویدادها و دگرگونیهای اخیر منطقه، خود را به شکل کم توجهی به بحران فلسطین در عرصه انتشاراتی، اعم از مقالات مطبوعاتی، چاپ پژوهشهای بنیادین و کتاب نمایان کرده است.
این تأثیرگذاری را میتوان در سطح جهانی نیز به خوبی مشاهده کرد، اما در ایران این کم توجهی نمود بیشتری داشته و حجم پژوهشهای انجام شده درباره مسئله فلسطین در مقایسه با سایر موضوعات منطقه بسیار کمتر از میزان آن در گستره جهانی بوده است.
کمبود پژوهشها در ایران را میتوان به خود عرصه مطالعات فلسطینی نیز تعمیم داد. به عبارت دیگر، نه تنها در این عرصه پژوهشهای بایسته کمتری صورت میگیرد، بلکه در همان عرصه محدود نیز برخی موضوعات مربوط به کشمکش فلسطینی - رژیم صهیونیستی در حاشیه قرار گرفتهاند. بیشتر پژوهشهای انجام شده در ایران اعم از مقاله یا کتابهای تألیفی و ترجمه با مسائل داخلی بحران فلسطین - رژیم صهیونیستی مرتبط بوده و بحثهای مربوط به بازتابهای منطقهای و بینالمللی این بحران تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
در بخشی از کتاب رژیم صهیونیستی و اروپا؛ همسایگانی ناآرام میخوانیم:
تمایل اعضای اتحادیه اروپا به داشتن جایگاهی مشخص و مهم در قبال خاورمیانه و دارا بودن نقشی تأثیرگذار در فرایند صلح رژیم صهیونیستی و فلسطینیها، به اوایل دهه 1970 میلادی بازمیگردد. ویژگی اصلی سالهای ابتدایی همکاری سیاسی اروپاییها، تلاشهای مختلف برای اتخاذ مجموعهای از سیاستهای مشترک در قبال این منازعه بود. اعضای این اتحادیه، با توجه به پیشینه تاریخی اروپاییها، اولویت جغرافیایی آنها در منطقه و شبکه پیچیده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن، خاورمیانه را منطقهای بکر و مناسب برای سیاستهای همکاری خود در نظر داشتند.
نخستین بیانیه رسمی در مورد منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی در ساختار همکاری اروپا، ششم نوامبر 1973 و پس از جنگ یوم کیپور اعلام شد. این بیانیه درباره تصرف نابجای اراضی به دست نیروهای رژیم صهیونیستیی بود و از آنها میخواست به اشغال سرزمینهای اعراب پایان دهند. در این بیانیه همچنین مشخص شده بود که بهمنظور رسیدن به یک راهکار مطمئن و ثابت برای حل این منازعه، باید حقوق قانونی فلسطینیها لحاظ شود.
همچنین به دو موضوع حساسی اشاره داشت که رژیم صهیونیستی مدتها بود با آن مخالفت میکرد؛ نخست اینکه باید مذاکره میان اعراب و رژیم صهیونیستی در چارچوب سازمان ملل انجام شود و دوم، هر قرارداد صلحی باید با تضمینهای بینالمللی مورد حمایت قرار گیرد. بیانیهها و مطالب بعدی اعلامشده از سوی جامعه اروپایی در دهه 1970 میلادی، نهتنها به حقوق قانونی فلسطینیها اشاره داشت، بلکه از حق آنها برای بیان هویت ملیشان نیز دفاع میکرد. در نشست ژوئن 1977 شورای اروپا در لندن، نُه عضو اتحادیه اروپا دیدگاههای خود را شدت و حدت بیشتری بخشیدند و در مذاکرات آتی خواستار حضور نمایندگانی از مردم فلسطین برای حل این منازعه شدند. این گفتار یادآور بیانیه بالفور بود که در آن اعلام شد تنها راهکار پایدار، ایجاد وطنی برای مردم فلسطین است.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: رژیم صهیونیستی، اروپا و فرآیند صلح رژیم صهیونیستی و فلسطینیها
فصل دوم: روابط اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی در یک بستر چندجانبه
فصل سوم: ماهیت روابط دوجانبه رژیم صهیونیستی - اتحادیه اروپا
فصل چهارم: برداشتها و سوء برداشتهای رژیم صهیونیستی از اتحادیه اروپا
فصل پنجم: همکاری و تعامل بدون عضویت؛ الگوی آتی برای روابط رژیم صهیونیستی و اتحادیه اروپا
نتیجهگیری کلی: نگاهی به گذشته و نگاهی به آینده